Wednesday, August 23, 2006

consciousness 2006

من در مغز من نیست. من یک دنیا هستم که داخل مغز من هست. من یک کپیِ دنیا هستم


me is the world in me



توضیحات:
من در مغز من نیست. (دنبال آن بازنمایی آن در مغز نگردید.) من آن دنیایی ست که در حال تجربه کردنش هستی (هست). دنیایی که در حقیقت بازنمایی ای در داخل مغز من است(؟). من یک کپی از جهان بیکران است که، برای خودش، در آنجا، وجود مستقلی دارد.

توضیحاتِ توضیحات:
متوجه وجود چیزی در جهان نمیشویم مگر آنکه در جایی از مغز ما خانه کرده باشد و شروع به وجود داشتن/existance در آنجا کرده باشد. مغز ما نسخه ای از جهان بیکران بیرون را در درون خود میسازد و بطور اقتصادی جا میدهد. آن جهان، بطور مستقل، زنده است. وجود آن را تجربه می کنیم (گاهی با اضافات). ما تنها وجود آن نسخه بدلِ کیهان را تجربه میکنیم.

3 Comments:

Anonymous Anonymous said...

hmmm...great.
that's it.

August 28, 2006 at 1:30 AM  
Blogger Adel Andalibi said...

درخت گیلاسی که در باغچه ما هست آیا یک کپی دنیاست یا درختی از درختان دنیا؟
گنجشکی که برشاخش نشسته آیا یک کپی دنیاست یا فقط گنجشکی است که بر درخت گیلاس حیاط ما نشسته؟
درخت ما شاید فقط به آبی که امروز به ریشه اش نرسیده بیاندیشد و گنجشک تنها درانتظار رسیدن گیلاسهاست.

April 21, 2008 at 2:30 AM  
Blogger Sohail S. said...

خوب اينهم درسته. يه چيزى رو نفهميدم: به درخت از ديد فكر ِ درخت نگاه كنيم يا از ديده خودمون؟
اون كه توى درخته هم واسه خودش يه كپى دنيا است. ما هم يه كپى از كل اون درخت يا گنجشك نگهدارى ميكنيم (كپى كاملى نيست البته).

دنياىِ درخت كوچيكه و فقط هم همونه. اونقدر كه ديگه نميشه بهش گفت دنيا. ولى فرق من با درخت همين اندازه دنيا مون ه.
ما آدمها خودمون دنيا رو تعريف ميكنيم البته به خيال خودمون. ولى چون هيچكى مثل ما نيست، و اين درك از دنيا رو هيچكسِ ديگه اى نداره پس ميتونيم دنيا رو همين فرض كنيم: انعكاسِ دنيا توى مغزِ بشر (كه البته اونام كپى كاملى نيست).

اينطورى مي تونيم بگيم انسان تنها موجود است كه تصويرى از دنيا رو در داخل خودش داره يا اينكه بگيم كاملترين نسخه دنيا رو انسان در مخش نگه ميداره يا هميشه داره. (بهتره اون كپى رو مرتب به روزش كنيم)

April 21, 2008 at 3:09 AM  

Post a Comment

<< Home