Saturday, November 20, 2004

خودآگاهی در هر لحظه یک ذهنیت دارد
اسمش را ذهنیت گذاشتم
این ذهنیت خالص تر است اگر عایق بندیش درست باشد
خشک ماندن در یک غواصی در سلام علیک با گیاهان زیردریا
ویتی جون شنیده بود: اگرکسی رفتار موجودی را ببیند روحش را می بیند
رفتار آن موجود ذهنی درونم - آن که دیگر جعبه-سیاهی در-بسته است - را می بینم.
نتیجه می گیرم که لایه های تودرتودارم
تنها در این حالت ممکن است خودآگاهیم را برای خودم متصور شوم
خودآگاهیم در میان دو لایه محصور است

Wednesday, November 03, 2004

نیاز به صحبت = خودآگاهی
وقتی دچار خودآگاهی شده باشی، و نتوانی حرفت که نتیجه خودآگاهیت است را بزنی، دق میکنی.
اول خودآگاهی ایجاد می شود یا نیاز به صحبت؟
موجودی که خودآگاهی دارد نمیتواند حرف نزند: اگر کاری کردی که این موجود مخلوقت نیاز به صحبت پیدا کرد بدان که خودآگاهی پیدا کرده
خودآگاهی = نیاز به صحبت
کدام دلیل کدام است؟

انسان کرولال وقتی با توانایی صحبت و امکان صحبت مواجه شد، نمیتواند صحبت نکند. (با دیدن نوشته یا شنیدن)
بزور- با زبان اشاره هم که شده حرف می زند. نه برای زنده ماندن، بلکه برای بالفعل کردن خودآگاهی خود.
خودآگاهیش وجودش را اثبات می کند تا وجود یابد.
این است ضرورت هنر

آیا آگاهی فقط در ذهن است؟ نه. گاهی در میان راه (بین انسانها و نه در هیچ کدام) گیر می کند. بر کاغذ یا رسانه دیگر هایبرنیتhybernate می شود.
گاهی حتی میان صحبت آدم ها آزاد می شود در حالی که در ذهن هیچکداممان نبود. بلکه همان میان در اصوات خفته بود

پژواک

هشیاری = درک انعکاس چیزهایی که همین الان فکر کردی
اگر هشیاری به صورت نوشته در آید، این انعکاس با وضوح بیشتری تشدید می شود حتی مثل کابوس در تب اذیت میکند. بدین ترتیب، فکر قبلیت موجودیت مستقلی شبیه زنده بودن پیدا می کند. می توانی پا روی آن بگذاری تا دستت به افکار روی قفسه هم برسد.

جمله ها آگاهانه ساخته نمی شوند: در هنگام ساخته شدنشان، جمله ها آگاهانه نیستند. اما آگاهی و هشیاری در echo آنهاست.
هشیاری پدید می آید با حافظه (امکان/جایی برای) برای echo

وقتی خودآگاهی کتبی یا دیجیتالی می شود، اکو و پژواک ها شدیدتر و تب آلود تر می شوند
در تب ها هشیاریم شدید تر است و حتی هشیاری اذیت می کند
تکرارِ سرسام آور
هوش=نتیجه تکرار بدون انجام تکرار. پی بردن به وجود پسین در جای پیشین. پی بردن به انتهای تکرار پیش از تکرار
علت یادنگرفتن زبان در سن بالا هم زبانی است
بعد از به هوش آمدن باید حس بودن در دستگاه اسکنر مغز را می داشتم اما درواقع حسم تنها یک به هوش آمدن بود. اما این خودآگاهی جدیدم طعم خواب دیدن دارد